داستان حاجی مراد، همچون داستانهایی که تولستوی پس از آن نوشت این احساس را به خواننده منتقل میکند که شیوهی متداول زندگی ما که زندگی «متمدن» خوانده میشود چقدر در نظر او زننده و تنفرآمیز است. در مقایسه اما شیوه و راه و رسم نیمه وحشی زندگی قبایل چنین احساس نفرت را در او ایجاد نکرد. برعکس غریزه های طبیعی و رفتار فیالبداههی آنان برایش جذاب بود. در سراسر داستان حاجی مراد تولستوی به خواننده این احساس را منتقل میکند که حاجی مراد نمیتوانست غیر از آن رفتار کند که کرد چه در زمانی که به روسها پشت کرد چه در زمانی که با آنان یکی شد و چه در زمانی که سر به کوه و بیابان گذاشت.
حاجی مراد زندگی را کم ارزش میانگاشت. چه زندگی خودش چه زندگی دیگران، اگرچه خونها بر زمین ریخت اما هرگز در مقابل حماقت و بی رحمی نیکلای اول احساس انزجار را در ما به زور بیدار نکرد. نفی و قربانی کردن خود در راه یک آرمان بزرگ برای تولستوی بسیار جذاب بود، چیزی که در زندگی کوهنشینان مشاهده می کرد.
ما بیش از آنکه خود متوجه باشیم به مردم سرزمینهای دیگر شباهت داریم مبادا کسی که این کتاب را میخواند در دل به خود بگوید که «بله، روسها فلان و فلان هستند اما ما مثل آنها نیستیم!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.